نی‌ نی سایت

خدا انتقام میگیره – خلاصه تجربه ها در نی نی سایت






خدا انتقام میگیره – خلاصه تجربه ها در نی نی سایت

این پست خلاصه ای از تجربیات کاربران نی نی سایت در مورد موضوع “خدا انتقام میگیره” است. این تجربیات لزوماً نشان دهنده واقعیت نیستند و صرفاً بازتاب دهنده نظرات و دیدگاه های مختلف افراد هستند.

در اینجا 27 مورد از این تجربیات به صورت خلاصه آورده شده است:

عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

  • ✔️زنی که با مادرشوهر بدرفتاری می‌کرد، خودش عروس بدی نصیبش شد.
  • ✔️شخصی که حق یتیم را خورده بود، در زندگی دچار مشکلات مالی شدید شد.
  • ✔️مردی که همسرش را آزار می‌داد، خودش در پیری تنها و بی کس شد.
  • ✔️زنی که پشت سر دیگران غیبت می‌کرد، خودش مورد غیبت قرار گرفت.
  • ✔️مردی که به همسرش خیانت کرد، خودش طعم خیانت را چشید.
  • ✔️زنی که به دوستش حسادت می‌کرد، خودش در زندگی دچار ناکامی شد.
  • ✔️شخصی که به دیگران تهمت می‌زد، خودش مورد تهمت قرار گرفت.
  • ✔️مردی که دروغ می‌گفت، اعتبار خود را در بین مردم از دست داد.
  • ✔️زنی که پول نزول می‌داد، اموال خود را از دست داد.
  • ✔️شخصی که مال حرام می‌خورد، در زندگی دچار بیماری‌های لاعلاج شد.
  • ✔️مردی که به پدر و مادرش بی‌احترامی می‌کرد، فرزندانش نیز به او بی‌احترامی کردند.
  • ✔️زنی که از کمک به نیازمندان دریغ می‌کرد، خودش محتاج کمک شد.
  • ✔️شخصی که با حیوانات بدرفتاری می‌کرد، در زندگی دچار بدبختی شد.
  • ✔️مردی که در کارش تقلب می‌کرد، ورشکست شد.
  • ✔️زنی که دروغگو بود، همه از او دوری می‌کردند.
  • ✔️شخصی که به حقوق دیگران تجاوز می‌کرد، خودش نیز مورد تجاوز قرار گرفت.
  • ✔️مردی که دروغ می‌گفت، اعتماد خانواده اش را از دست داد.
  • ✔️زنی که حق دیگران را پایمال میکرد، زندگیش به هم ریخت.
  • ✔️مردی که کلاهبرداری میکرد، خودش قربانی کلاهبرداری شد.
  • ✔️زنی که بد دهن بود، هیچ کس با او رفت و آمد نمی‌کرد.
  • ✔️مردی که در امتحان تقلب کرد، بعداً در کارش شکست خورد.
  • ✔️زنی که دروغ میگفت برای سود شخصی، اعتبارش را از دست داد.
  • ✔️مردی که بی دلیل به دیگران آسیب میزد، خودش آسیب دید.
  • ✔️زنی که دیگران را مسخره میکرد، مورد تمسخر قرار گرفت.
  • ✔️مردی که رشوه میگرفت، شغلش را از دست داد.
  • ✔️زنی که غیبت میکرد، رازهایش فاش شد.
  • ✔️مردی که قسم دروغ میخورد، دچار بدشانسی های پی در پی شد.

اینها تنها نمونه‌هایی از تجربیاتی هستند که کاربران نی نی سایت در مورد موضوع “خدا انتقام میگیره” به اشتراک گذاشته‌اند. بدیهی است که این تجربیات قابل تعمیم به همه موارد نیستند و عوامل دیگری نیز در بروز اتفاقات زندگی نقش دارند.

هدف از جمع آوری این مطالب، یادآوری اهمیت رعایت اخلاق و انسانیت در زندگی است.





خدا انتقام میگیره – خلاصه تجربه ها در نی نی سایت


تجربه 1: نفرین مادر

کاربری تعریف میکرد که به مادرش بی احترامی میکرده و بعد از مدتی زندگی خودش پر از مشکلات و بدبختی شده. اعتقاد داشت نفرین مادرش زندگیش رو خراب کرده. میگفت هر چقدر تلاش میکنه زندگیش درست بشه نمیشه و همش یه اتفاق بد پشت سر هم میاد. خیلی پشیمون بود و میگفت کاش قدر مادرمو میدونستم. حالا سعی میکنه جبران کنه ولی هنوز آثار اون بی احترامی ها تو زندگیش هست. خدا انتقام مادرمو ازم گرفت. هیچوقت فکر نمیکردم نفرین مادر اینقدر تاثیر داشته باشه. به همه توصیه میکرد قدر مادراتونو بدونین.

تجربه 2: حق الناس

کاربری میگفت سر یه نفر کلاه گذاشته و پولشو بالا کشیده. بعد از اون اتفاق زندگیش بهم ریخته و ورشکست شده. اعتقاد داشت خدا حق اون بنده خدا رو ازش گرفته و به سزای عملش رسونده. هر چی بیشتر پول درمیاره، بیشتر از دست میده. همش حس میکنه یه چیزی کم داره و خوشحالی واقعی نداره. میگفت کاش اون پول کثیف رو هیچ وقت نمیگرفتم. حالا میخواد پول طرف رو پس بده ولی نمیدونه چجوری پیداش کنه. حق الناس خیلی گردن گیره.

تجربه 3: تهمت ناروا

کاربری میگفت به یه نفر تهمت ناروا زده و آبروش رو برده. بعد از اون اتفاق، خودش دچار همون مشکل شده. اعتقاد داشت خدا آبروش رو برده چون آبروی یکی دیگه رو برده بوده. میگفت فهمیدم چقدر تهمت زدن کار زشتیه. حالا همش میترسه کسی بهش تهمت بزنه. میخواد بره از اون طرف حلالیت بطلبه ولی خیلی خجالت میکشه. کاش قبل از تهمت زدن یکم فکر میکردم. تهمت مثل یه بومرنگ برمیگرده به سمت خودت.

تجربه 4: دل شکستن

کاربری میگفت دل یه نفر رو شکسته و باعث ناراحتیش شده. بعد از اون اتفاق خودش هم همیشه ناراحته و دلش شکسته. اعتقاد داشت خدا دلش رو شکسته چون دل یکی دیگه رو شکسته بوده. هیچوقت نمیتونه خوشحال باشه و همیشه یه غم تو دلش داره. میگفت فهمیدم چقدر دل شکستن کار بدیه. حالا میخواد از اون طرف معذرت خواهی کنه ولی میترسه قبول نکنه. کاش هیچ وقت دل کسی رو نمیشکستم. دلی که بشکنه دیگه مثل قبل نمیشه.

تجربه 5: ریاکاری

کاربری میگفت همیشه جلوی مردم خودشو خوب نشون میداده و ریا میکرده. بعد از یه مدت آبروش جلوی همه رفته. اعتقاد داشت خدا ریاکاریش رو برملا کرده و به سزای عملش رسونده. میگفت فهمیدم چقدر ریاکاری کار زشتیه. حالا دیگه کسی بهش اعتماد نداره. سعی میکنه خودشو اصلاح کنه ولی خیلی سخته. کاش از اول ریاکار نبودم. ریاکاری مثل یه نقابه که یه روز میوفته.

تجربه 6: مال حرام

کاربری میگفت مال حرام وارد زندگیش کرده و بعد از مدتی همه چیزشو از دست داده. اعتقاد داشت خدا مال حرام رو ازش پس گرفته و به سزای عملش رسونده. میگفت فهمیدم چقدر مال حرام بدبختی میاره. حالا دیگه هیچی نداره و خیلی پشیمونه. سعی میکنه مال حلال به دست بیاره ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت مال حرام وارد زندگیم نمیکردم. مال حرام مثل یه آتیشه که همه چیزو میسوزونه.

تجربه 7: قسم دروغ

کاربری میگفت قسم دروغ خورده و بعد از اون اتفاقات بدی براش افتاده. اعتقاد داشت خدا به خاطر قسم دروغ مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر قسم دروغ کار زشتیه. حالا دیگه کسی حرفشو باور نمیکنه. سعی میکنه جبران کنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت قسم دروغ نمیخوردم. قسم دروغ مثل یه پتکه که رو سرت فرود میاد.

تجربه 8: بی احترامی به بزرگتر

کاربری میگفت به بزرگترها بی احترامی میکرده و بعد از مدتی احترامش بین همه از بین رفته. اعتقاد داشت خدا به خاطر بی احترامی به بزرگترها مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر بی احترامی کار زشتیه. حالا دیگه کسی بهش احترام نمیذاره. سعی میکنه جبران کنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت به بزرگترها بی احترامی نمیکردم. احترام به بزرگتر مثل یه سرمایه گذاریه که سودش رو میبینی.

تجربه 9: غیبت

کاربری میگفت غیبت میکرده و بعد از مدتی خودش دچار همون مشکل شده که در موردش غیبت میکرده. اعتقاد داشت خدا به خاطر غیبت مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر غیبت کار زشتیه. حالا همش میترسه کسی در موردش غیبت کنه. سعی میکنه دیگه غیبت نکنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت غیبت نمیکردم. غیبت مثل یه باتلاقه که توش گیر میفتی.

تجربه 10: خودخواهی

کاربری میگفت خیلی خودخواه بوده و فقط به فکر خودش بوده. بعد از مدتی همه ازش دور شدن و تنها شده. اعتقاد داشت خدا به خاطر خودخواهی مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر خودخواهی کار زشتیه. حالا دیگه کسی رو نداره و خیلی تنهاست. سعی میکنه مهربون تر باشه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت خودخواه نبودم. خودخواهی مثل یه دیواره که دور خودت میکشی.

تجربه 11: حسادت

کاربری میگفت به دیگران حسادت میکرده و بعد از مدتی خودش از پیشرفت باز مونده. اعتقاد داشت خدا به خاطر حسادت مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر حسادت کار زشتیه. حالا دیگه نمیتونه پیشرفت کنه و خیلی افسرده است. سعی میکنه حسادت نکنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت حسادت نمیکردم. حسادت مثل یه سمه که تو رو از داخل میخوره.

تجربه 12: دروغگویی

کاربری میگفت مدام دروغ میگفته و بعد از مدتی اعتماد همه رو از دست داده. اعتقاد داشت خدا به خاطر دروغگویی مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر دروغگویی کار زشتیه. حالا دیگه کسی حرفشو باور نمیکنه. سعی میکنه راستگو باشه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت دروغ نمیگفتم. دروغگویی مثل یه تار عنکبوته که دور خودت میبافی.

تجربه 13: بی توجهی به فقرا

کاربری میگفت به فقرا بی توجه بوده و کمکشون نمیکرده. بعد از مدتی خودش هم فقیر شده. اعتقاد داشت خدا به خاطر بی توجهی به فقرا مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر بی توجهی به فقرا کار زشتیه. حالا دیگه خودش هم نیازمنده کمک و خیلی پشیمونه. سعی میکنه به فقرا کمک کنه ولی خودش هم چیزی نداره. کاش هیچ وقت به فقرا بی توجه نبودم. کمک به فقرا مثل یه بذره که میکاری و چند برابر برداشت میکنی.

تجربه 14: قطع صله رحم

کاربری میگفت رابطه اش را با فامیل قطع کرده بود و بعد از مدتی خودش هم تنها شده. اعتقاد داشت خدا به خاطر قطع صله رحم مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر قطع صله رحم کار زشتیه. حالا دیگه کسی رو نداره و خیلی تنهاست. سعی میکنه دوباره با فامیل ارتباط برقرار کنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت صله رحم را قطع نمیکردم. صله رحم مثل یه ریشه است که اگه قطع بشه خشک میشی.

تجربه 15: خیانت به همسر

کاربری میگفت به همسرش خیانت کرده و بعد از مدتی زندگیش از هم پاشیده. اعتقاد داشت خدا به خاطر خیانت مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر خیانت کار زشتیه. حالا دیگه همسرش ترکش کرده و خیلی پشیمونه. سعی میکنه جبران کنه ولی دیگه فایده ای نداره. کاش هیچ وقت به همسرم خیانت نمیکردم. خیانت مثل یه زلزله است که زندگیتو ویران میکنه.

تجربه 16: ناسپاسی

کاربری میگفت همیشه ناشکر بوده و نعمت های خدا رو نادیده میگرفته. بعد از مدتی نعمت ها ازش گرفته شده. اعتقاد داشت خدا به خاطر ناسپاسی مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر ناسپاسی کار زشتیه. حالا دیگه نعمت ها رو از دست داده و خیلی پشیمونه. سعی میکنه شکرگزار باشه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت ناسپاس نبودم. شکرگزاری مثل یه آبه که به درخت نعمت ها میدی.

تجربه 17: بدگویی پشت سر دیگران

کاربری میگفت همیشه پشت سر دیگران بدگویی میکرده و حالا خودش هم مورد بدگویی قرار گرفته. اعتقاد داشت خدا به خاطر بدگویی پشت سر دیگران مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر بدگویی کار زشتیه. حالا دیگه همه پشت سرش بد میگن و خیلی ناراحته. سعی میکنه دیگه بدگویی نکنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت پشت سر دیگران بدگویی نمیکردم. بدگویی مثل یه تیغه که به سمت خودت برمیگرده.

تجربه 18: قضاوت کردن دیگران

کاربری میگفت همیشه دیگران رو قضاوت میکرده و حالا خودش هم مورد قضاوت قرار گرفته. اعتقاد داشت خدا به خاطر قضاوت کردن دیگران مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر قضاوت کردن کار زشتیه. حالا دیگه همه قضاوتش میکنن و خیلی ناراحته. سعی میکنه دیگه قضاوت نکنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت دیگران رو قضاوت نمیکردم. قضاوت مثل یه بار سنگینه که رو دوشت میذاری.

تجربه 19: کم فروشی

کاربری میگفت کم فروشی میکرده و بعد از مدتی برکت از زندگیش رفته. اعتقاد داشت خدا به خاطر کم فروشی مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر کم فروشی کار زشتیه. حالا دیگه برکت از زندگیش رفته و خیلی پشیمونه. سعی میکنه درستکار باشه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت کم فروشی نمیکردم. کم فروشی مثل یه سوراخه که تو کیسه پولت ایجاد میکنه.

تجربه 20: رباخواری

کاربری میگفت رباخواری میکرده و بعد از مدتی همه چیزشو از دست داده. اعتقاد داشت خدا به خاطر رباخواری مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر رباخواری کار زشتیه. حالا دیگه همه چیزشو از دست داده و خیلی پشیمونه. سعی میکنه مال حلال به دست بیاره ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت رباخواری نمیکردم. رباخواری مثل یه باتلاقه که هر چی بیشتر دست و پا بزنی بیشتر فرو میری.

تجربه 21: ظلم به زیردستان

کاربری میگفت به زیردستانش ظلم میکرده و حالا خودش هم مورد ظلم قرار گرفته. اعتقاد داشت خدا به خاطر ظلم به زیردستان مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر ظلم کردن کار زشتیه. حالا دیگه خودش هم مورد ظلم قرار گرفته و خیلی ناراحته. سعی میکنه عادل باشه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت به زیردستانم ظلم نمیکردم. ظلم مثل یه تیغه که دیر یا زود گریبانتو میگیره.

تجربه 22: آزار حیوانات

کاربری میگفت حیوانات رو آزار میداده و حالا خودش هم همیشه در عذابه. اعتقاد داشت خدا به خاطر آزار حیوانات مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر آزار حیوانات کار زشتیه. حالا دیگه همیشه در عذابه و خیلی پشیمونه. سعی میکنه به حیوانات کمک کنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت حیوانات رو آزار نمیدادم. آزار حیوانات مثل یه زخمه که همیشه تو روحته.

تجربه 23: مصرف مشروبات الکلی

کاربری میگفت مشروبات الکلی مصرف میکرده و حالا دچار مشکلات جسمی و روحی شده. اعتقاد داشت خدا به خاطر مصرف مشروبات الکلی مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر مصرف مشروبات الکلی کار زشتیه. حالا دیگه دچار مشکلات جسمی و روحی شده و خیلی پشیمونه. سعی میکنه ترک کنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت مشروبات الکلی مصرف نمیکردم. مشروبات الکلی مثل یه آفت که جونتو میخوره.

تجربه 24: بی احترامی به مقدسات

کاربری میگفت به مقدسات بی احترامی میکرده و حالا زندگیش پر از بدبختی شده. اعتقاد داشت خدا به خاطر بی احترامی به مقدسات مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر بی احترامی به مقدسات کار زشتیه. حالا دیگه زندگیش پر از بدبختی شده و خیلی پشیمونه. سعی میکنه جبران کنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت به مقدسات بی احترامی نمیکردم. بی احترامی به مقدسات مثل یه توفان که همه چیزو نابود میکنه.

تجربه 25: بی نمازی

کاربری میگفت نماز نمیخوانده و حالا احساس پوچی میکنه. اعتقاد داشت خدا به خاطر بی نمازی مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر نماز مهمه. حالا دیگه احساس پوچی میکنه و خیلی پشیمونه. سعی میکنه نماز بخونه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت نماز رو ترک نمیکردم. نماز مثل یه پل ارتباطی بین تو و خداست.

تجربه 26: اسراف

کاربری میگفت اسراف میکرده و حالا دچار مشکلات مالی شده. اعتقاد داشت خدا به خاطر اسراف مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر اسراف کار زشتیه. حالا دیگه دچار مشکلات مالی شده و خیلی پشیمونه. سعی میکنه صرفه جویی کنه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت اسراف نمیکردم. اسراف مثل یه سوراخ تو جیبت میمونه.

تجربه 27: بی حجابی

کاربری میگفت حجاب نداشته و بعد از مدتی احساس ناامنی میکنه. اعتقاد داشت خدا به خاطر بی حجابی مجازاتش کرده. میگفت فهمیدم چقدر حجاب مهمه. حالا دیگه احساس ناامنی میکنه و خیلی پشیمونه. سعی میکنه حجاب داشته باشه ولی خیلی سخته. کاش هیچ وقت حجابم رو رها نمیکردم. حجاب مثل یه سپر محافظتی میمونه.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا